به نام خالق هنر
ارتباط حاج قاسم سلیمانی با سینما
سلام عرض می کنم خدمت همه شما دوستان عزیز و همچنین تسلیت و تبریک به خانواده داغدار ایشان و تمام ملت ایران. امیدوارم که از این متن لذت ببرید.
خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی
در بامداد روز جمعه 1398/10/13 حاج قاسم سلیمانی فرمانده قدس، با موشکی که از طرف امریکا بود و به ماشین ایشان در بغداد خورد به شهادت رسیدند. همچنین یاران ایشان که در همان ماشین بودند شهید شدند.
دغدغه های حاج قاسم و سینما
وقتی به بعضی از فیلم های سینمایی نگاه می کنیم به موضوعاتی میرسیم که میتوان آن را گونه ای منحصر به فرد برای کشور خودمان دانست. گونه ای به نام دفاع مقدس. حاج قاسم سلیمانی یکی از مشوق های این گونه بود به طوری که می شود دید که حاضر بود از زمان خود بزند و به این نوع فیلم ها مشاوره دهد. ایشان به ساخت زندگی نامه آزادگان و موضوع های واقعی جنگ و همچنین داعش بسیار توجه می کرد.
حاج قاسم سلیمانی و ابراهیم حاتمی کیا
وقتی به عقب بر می گردیم و به فیلم چ نگاه میکنیم به این می رسیم که این فیلم در سی و دومین جشنواره فجر زیاد موفق نبود. حاج قاسم طی یک نامه به ابراهیم حاتمیکیا نوشت: برادر به را خود ادامه بده و منتظر سیمرغ های دنیوی نباش. بعد ها جلو تر بادیگارد ساخته حاتمی کیا که خیلی استقبال شد یک چیز را نشان می داد، حاتمی کیا به طور کاملاً مستقل قهرمان خودش را ساخته بود که می شود گفت نه تنها از نظر خلق و خو بلکه در گریم هم او را به حاج قاسم نزدیک کرد. و آخرین همکاری و دوستی این دو نفر را می شود به بروز ترین مشترکاتشان نسبت داد، فیلم به وقت شام که هم حاج قاسم و هم حاتمی کیا و هم مردم آن را دوست داشتند.
از نامه سرگشاده تا آن 23 نفر
خبر هایی رسید که قرار است یک فیلم ساز جوان فیلم زندگی حاج قاسم را بسازد، حاج قاسم تا متوجه شد با نیتی به ایشان نامه ای نوشت و گفت: در تمام این وقت ها شهدا و آزادگانی هستند که نشان دادن زندگی آنها اولویت بیشتری از من که هنوز از عاقبت خودم را نمی دانم دارند، باکری ها،همت ها،خرازی ها و. . این نامه که بازخورد رسانه ای زیادی داشت ساخت این فیلم را متوقف کرد. در مهر 1397 فیلم آن بیست و سه نفر به کارگردانی یک کارگردان جوان و با حضور افتخاری حاج قاسم سلیمانی کلید خورد. فیلمی که حاج قاسم در موردش گفت: بهتر است جوانان سراغ چنین داستان هایی بروند که خود پخته است، من به شخصه آن 23 نفر را دوست داشتم.
نتیجه
آنچه از کلام این بزرگ مرد که تنها شهادت برازنده او بود پیدا است این است که سینمای امروز نیاز به داستان سرایی های جدیدی دارد که نه تنها جوان ها را جذب کند بلکه رسالت ود را هم به چنین موضوع هایی به جا آورد.
حرف آخر
گوش شمارا به یک موسیقی زیبا،چشمانتان را به یک تئاتر دیدنی،دهانتان را به یک پاپ کورن در سینما و بینی شما را به بوی سفال در سفالگری می سپارم.
خدا نگه دار
به نام خالق هنر
تحلیل و بررسی باشگاه مشت زنی
سلام میکنم خدمت شما دوستان عزیز با کمی تاخیر دوباره باشما هستیم امروز قرار است این فیلم جذاب رو تحلیل کنیم امدوارم که لذت ببرید.
با باشگاه مشت زنی بیشتر آشنا بشویم.
کارگردان:دیوید فینچر
تهیه کنندگان: آرت لینسون - سن شافین - راس گیسون بل
نویسنده: جیم اوه
بازیگران: برد پیت-ادوارد نورتون-هلنا بونهام کارتر
موسیقی: برادران داست
بررسی فیلم باشگاه مشت زنی
باشگاه مشت زنی یکی از فیلم های خوب جنجالی در دهه نود است این فیلم بر عکس فیلم هایی چون پدرخوانده،کازابلانکا یک ریتم مبهم و بی نظم دارد که بیننده را به نوعی وارد یک طناب کشی با فیلم میکند.
این فیلم که در او شما را قافل گیر نمی کند و فکر میکنید که قرار است داستان یک کارمند معمولی را نگاه کنیم ولی رفته رفته شما را وارد ماجرای خود میکند و مدام با اتفاق های جدید روبرو میکند و اینجا همان جایی است که میفهمید راجب فیلم اشتباه کردید.
روند نامنظم فیلم شما را کمی سردرگم و گیج میکند اما میشود گفت که این نکته شبیه چیزی مثل مهندسی مع است و نمیگذارد شما حواستان را به جایی دیگر پرت کنید و شما را در دیدن فیلم متمرکز نگه مبدارد.
نقد های فیلم باشت گاه مشت زنی
نقد اول این است که این فیلم زیاد حرف میزند. در مقابل فیلم های روانشناختی که این فیلم هم میشود در آنها قرار داد زیاد تر حرف میزند و سکوت کمتری را در آن میبینیم.
نکته دوم اینکه فیلم دارای طراحی صحنه های پیچیده است که خب برای مخاطب عام زیاد معنا و مفهومی ندارد(البته این برای مخاطب های خاص یک حسن هم هست)
سومین نکته این که به دلیل اینکه فیلم در مورد موضوع های پیچیده حرف میزند و زمان آن هم برای بیان این موضوعات شاید کمی کم است تماشاگر نمیتواند خوب با شخصیت ها ارتباط برقرار کند.
و آخرین مورد اینکه فیلم یک فیلم برداری متناسب با خودش دارد که میتواند کمی نظم را به فیلم برگرداند که خب باز هم کم است.
نتیجه:
فیلم باشگاه مشت زنی فیلمی است که از لحاظ منتقدان فیلم خوبی محسوب میشود و با اینکه در اوایل این فیلم از نظر مردم فیلمی شکست خورده بود اما کم کم این نظر را از بین برد و تبدیل به یک فیلم موفق شد.
از شما دعوت میکنم:
نظر خود را در مورد این متن بنویسید.
در مورد هر چیز که میخواهید مطلب بگذاریم بگویید.
حرف آخر:
گوش شما را به یک موسیقی زیبا،چشمانتان را به یک تئاتر دیدنی،دهانتان را به پاپ کورن در سینما و بینی شما را به بوی سفال در سفالگری می سپارم.
خدانگه دار
درباره این سایت